گستره علائم ظهور
نشانههاى ظهور که در اصطلاح فتن، ملاحم و اشراط الساعة نیز نامیده مىشوند؛ از نخستین روز رحلت رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم آغاز شده، تا هنگامه ظهور ادامه دارند.
استراتژى فدک، ماجراى سقیفه، گزینش خلیفه، تهاجم به خانه وحى، روى کار آمدن معاویهها و حجاجها، شهادت امامحسین، عمار یاسر، حُجربن عدى، میثمتمار و دیگر شهداى راه فضیلت در احادیث فتن و ملاحم جاى خاصى دارد.
در احادیث ملاحم و فتن خروج قرامطه، سقوط بنىامیه و بنىعباس، فتح استانبول، اشغال عراق و افغان توسط سرکرده کفر، و دیگر رخدادهاى جهان تا هنگامه ظهور و انفجار نور، به روشنى پیشبینى شده است.
علاوه بر کتابهاى مستقلى که در این رابطه تألیف شده؛ در دهها کتابِ پایه و مرجع، بابهایى چون فتن، ملاحم و اشراط الساعة به نقل این روایات اختصاص یافته است.
این احادیث همانند دیگر احادیث غیبى از سرچشمه زلال قرآن و عترت نشأت گرفته، در مجامع حدیثى ثبت شده و همانند دانههاى تسبیح با نظم و ترتیب خاصى در بستر زمان تحقق یافته، صحت و استوارى سخنان پیشوایان را براى همگان روشن و مبرهن مىسازد.
بسیارى از کتب پایه و مرجع مربوط به نشانههاى ظهور و دیگر مسائل مهدویت، در کشاکش روزگار، به ویژه در تهاجم مخالفان به کتابخانههاى شیعیان دستخوش حریق شده، از بین رفتهاند و فقط گزارشى از آنها در کتابهایى چون رجال نجاشى و فهرست شیخ طوسى باقى مانده است.
کهنترین اثر بر جاى مانده از اوایل قرن سوم هجرى کتاب ارزشمند الفتن اثر نُعَیمبن حماد مروزى، متوفاى 229 ه.ق مىباشد. اهمیت ویژه این کتاب در این است که مؤلّف آن 26 سال پیش از تولد حضرت ولىعصر - ارواحنافداه - دیده از جهان فرو بسته و از محدثان مشهور زمان خود بوده، بخارى از او در صحیح روایت کرده و شمارى از علماى رجال بر وثاقت او تأکید نمودهاند.( ابنحجر عسقلانى وثاقت او را از احمد حنبل، معین، عجلى و ابوحاتم نقل کرده و خود طبق نظر آنها اظهار نظر کرده است . ر.ک: ابن حجر، فتح البارى، جلد مقدمه، ص 447.) تعدادى از نسخههاى دستنویس آن تا زمان ما محفوظ مانده است.( از جمله: نسخه کتابخانه بیریتیش میوزیم، لندن، تاریخ استنساخ 706 ه.ق و نسخه کتابخانه عاطف افندى، استانبول، به تاریخ 687 ه.ق .)
از دیگر ویژگىهاى این کتاب گستردگى و جامعیت آن است که بیش از 2000 حدیث پیرامون فتن، ملاحم و نشانههاى ظهور را در بر دارد.
سید ابن طاووس، 308 حدیث از این کتاب برگزیده و به پیوست 115 حدیث از فتن سلیلى و 93 حدیث از فتن زکریا بن یحیى بزاز در کتابى گرد آورده و آن را التشریف بالمنن نام نهاده است.( این کتاب دهها بار در ایران، لبنان و عراق به نام: الملاحم والفتن چاپ شده و اخیراً به نام اصلى خود: التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن، در قم چاپ و منتشر شده است.)
در میان کتابهایى که در این زمینه توسط معاصران به رشته تحریر درآمده، به سه نمونه اشاره مىکنیم:
1 - علامات المهدى المنتظر از شیخ مهدى فتلاوى، شامل 525 حدیث.
2 - نوائب الدّهور فی علائم الظهور از علامه میرجهانى (1413 ه.ق) در چهار مجلد، شامل 555 حدیث.
3 - معجم الملاحم والفتن از سید محمود دهسرخى (معاصر) شامل 1800 سر فصل.
روى این بیان شمار نشانههاى ظهور از مرز 2000 مىگذرد که بسیارى از آنها تحقق یافته و شمارى در حال تحقق یافتن است.
علائم غیرحتمى در مشخص نمودن وقت ظهور کاربرد ندارد. در حالیکه وقتى نخستین نشانه از نشانههاى حتمى مشاهده شد؛ همه چشم به راهان آن امام نور متوجه مىشوند که دوران تیره و تار غیبت به سرآمده، لحظه وصال فرارسیده است
علائم حتمى و غیرحتمى
در میان بیش از 2000 علائم ظهور، تعدادى از آنها علائم حتمى و بقیه علائم غیرحتمى مىباشند. تعداد علائم حتمى از انگشتان دست نمىگذرد. آنچه مسلم است تعداد پنج نشانه از این نشانهها حتمى مىباشند که عبارتند از:
خروج سفیانى، خروج یمانى، بانگ آسمانى، خسف بیدا، قتل نفس زکیه.
فرق اساسى این نشانههاى پنجگانه با دیگر نشانهها در این است که با تحقق یافتن هر یک از نشانههاى غیرحتمى دلها آکنده از سرور مىشود. یاد یار مهربان در اعماق جانِ شیفتگان ظهور و مشتاقان حضور روحى تازه مىدمد. نوید فرارسیدن بهار ظهور، دلهاى خسته از خزان غیبت را امیدى تازه مىبخشد. ولى چشم به راهان ظهور و منتظرانِ امام نور، از زمان پایانپذیرى شب دیجور غیبت و فرارسیدن دوران موفور السّرور ظهور آگاه نمىشوند. لیکن هنگامى که یکى از نشانههاى حتمى تحقق پیدا کند؛ همه چشم به راهان از تاریخ دقیق انفجار نور و فرارسیدن هنگامه ظهور آگاه مىشوند. زیرا بر اساس روایات فراوان، پس از خروج سفیانى و سیطرهاش بر سه کشور سوریه، اردن و فلسطین تنها هشت ماه، آرى فقط هشت ماه بعد، یوسف زهرا از کنار خانه خدا ظهور مىکند و آن دست نیرومند الهى از آستین غیبت بیرون مىآید و آرزوى دیرینه همه انبیاء و اولیاء تحقق مىیابد.
وجه اشتراک علائم ظهور با فِتن، ملاحم و اشراط ساعة
پیش از بیان وجه امتیاز علائمحتمى از غیرحتمى، درنگى کوتاه در وجه اشتراک علائم ظهور با فتن و ملاحم و اشراط الساعة خواهیم داشت:
1 - ارتباط و وجه اشتراک علائم ظهور با فتن این است که در کتب فتن به تفصیل از فتنههاى پیش از ظهور، چون فتنه سفیانى، لشکر سفیانى، سپاه قحطانى، فتنههاى یمن، بربر، مصر، حبشه، شام، بغداد و از همه مهمتر فتنه دجّال گفتوگو شده است.( ر.ک: ابن حماد، الفتن؛ ابن حنبل، الفتن؛ شیخ فادى اسعد نصیف، الفتن والمحن.)
2 - ارتباط علائم ظهور با اخبار ملاحم در مورد درگیرى سفیانى با حسنى، کشتار بغداد، کوفه، بصره، قرقیسیا و دیگر حوادث خونینى که در آستانه ظهور به وقوع مىپیوندد مىباشد.( ر. ک: ابن المنادى، الملاحم، تحقیق عُقَیلى؛ سید ابن طاووس، الملاحم والفتن)
3 - ارتباط علائم ظهور با روایات اشراط الساعة در این است که:
اولاً: یکى از اشراط الساعة ظهور حضرت مهدى است.
ثانیاً: یکى دیگر از اشراط الساعة نزول حضرت عیسى علیه السلام است که ارتباط مستقیم با ظهور دارد.
ثالثاً: یکى دیگر از اشراط الساعة خروج دجال است که در ایام ظهور خواهد بود.
رابعاً: یکى دیگر از اشراط الساعة خسف در جزیرة العرب است که به احتمال قوى همان خسف سرزمین بیدا باشد که از نشانههاى ظهور است.( ر.ک: بزرنجى، الاشاعة لا اشراط الساعة؛ یوسف بن وابل، اشراط الساعة؛ صلاح الدین محمود، اشراط الساعة الصغرى و الکبرى؛ محمد سلامه جبر، اشراط الساعة واسرارها؛ قاضى محمد ابن کنعان، اشراط الساعة وامور الآخرة.)
وجه امتیاز علائم حتمى از علائم غیرحتمى
قبلاً اشاره کردیم که علائم غیرحتمى در مشخص نمودن وقت ظهور کاربرد ندارد. در حالیکه وقتى نخستین نشانه از نشانههاى حتمى مشاهده شد؛ همه چشم به راهان آن امام نور متوجه مىشوند که دوران تیره و تار غیبت به سرآمده، لحظه وصال فرارسیده، و خورشید تابان امامت در حال طلوع است تا پهندشت گیتى را با نور خود منور سازد، و منطق وحى در شُرُفِ تکوین است. «وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها»؛ زمین با نور پروردگارش منور گردید.( سوره زمر (39)، آیه 69.)
لزوم تفکیک علائمحتمى از غیرحتمى
پس از تشریح کاربردى علائمحتمى، علّت تفکیک علائمحتمى از علائم غیرحتمى روشن مىشود، لیکن آیا این تفکیک ضرورت هم دارد یا خیر؟
آیتاللَّه حاجشیخ لطفاللَّه صافى گلپایگانى در کتاب منتخب الاثر در پایان بحث مفصل خود پیرامون دجّال مىنویسد: آیا شناخت نشانههاى ظهور از جمله خروج دجال واجب است تا به هنگام وقوع دانسته شود، و حق از باطل و سره از ناسره شناخته گردد؟ ظاهر این است که واجب است تا انسان در معرض گمراه شدن نباشد و از باب دفع ضرر محتمل.
مىتوان گفت: منظور از بیان علائم ظهور آن است که هر کس بخواهد از خطر ضلالت در امان باشد، آنها را فرابگیرد تا کسى را در برابر خداوند حجّت نباشد. که مقتضاى آن وجوب فراگیرى علائمظهور و معذور نبودن احدى در ندانستن آنها مىباشد.( صافى گلپایگانى، منتخب الأثر، ج 3، ص 303.)
...ادامه دارد
استاد علىاکبر مهدىپور
به نقل از سایت تبیان
لیست کل یادداشت های این وبلاگ